روایتی باورنکردنی از یک گروه کویرنورد که پیاده از کویرلوت عبور کردند
به گزارش شهر ورزش، تفریحشان کشف اسرار منطقه ها بکر و دست نخورده است. آنها به محل هایی سرک کشیده اند که کمتر کسی فکر قدم گذاشتن به آن را به ذهنش راه می دهد؛ منطقه ها بکری مانند کویرهای لوت، ریگ جن و باتلاق های صعب العبور.
به گزارش خبرنگاران، درباره ماجراجوهای گروه کویرنورد کشیت صحبت می کنیم؛ کویرنوردانی که پای پیاده از بیشتر صحراهای ایران عبور نموده اند و در طول این سفرها لحظات پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند، آنها حتی تا یک قدمی مرگ هم پیش رفته اند. یکی از منطقه ها اسرارآمیزی که آنها قدم به آن گذاشته اند، کویر لوت است. برای اینکه شما را با شگفتی های این منطقه اسرارآمیز که داغ ترین نقطه کره زمین لقب گرفته آشنا کنیم، به سراغ دو نفر از کویرنوردان باتجربه این گروه رفتیم، آنها بارها و بارها از منطقه ها دست نیافتنی و پررمز و راز کویر عبور نموده اند تا به همه ثابت نمایند که کویر نه طلسم شده و نه محل تسخیرشده ای است به وسیله موجودات ناشناخته. این کویرنوردان معتقدند کویر برترین و مجذوب کننده ترین نقطه دنیاست.
گروه کویرنوردان کشیت از اولین کسانی هستند که از بزرگ ترین و پرحرف وحدیث ترین کویرهای ایران، آن هم پای پیاده عبور نموده و دست به ماجراجویی زده اند. یکی از این بیابان ها، ریگ بزرگ لوت است؛ محلی که به گفته کارشناسان کویرشناس در آنجا از باکتری خبری نیست چه برسد به موجود زنده!
اینجا ابتدای راه است و بچه ها برای استراحت به سایه یک بوته کویری پناه برده اند
در حاشیه منطقه ها کویری می توانید نمونه هایی از گونه های جانوری و گیاهی را به چشم ببینید اما وقتی پا به دل کویر بگذارید جز سکوت محض، حرکت آرام باد و جابه جایی شن ها چیز دیگری در زمین قابل مشاهده نیست. سفر به منطقه ای که به گفته بعضی از بومیانی که در حاشیه کویر زندگی می نمایند در تسخیر موجودات ناشناخته است، سر نترسی می خواهد؛ چراکه به گفته بومیان منطقه، هر شخصی که گرفتار کویر گردد برگشتنش با خداست. شاید به همین علت است که بومیانی که در حاشیه کویر زندگی می نمایند، همواره سعی می نمایند افرادی که قصد ورود به کویر دارند را از تصمیم شان منصرف نمایند.
اما برخلاف بومیانی که درخصوص خطرات سفر به کویر هشدار می دهند، افرادی هم هستند که سرشان درد می نماید برای کشف این منطقه ها ناشناخته و اسرارآمیز. آنها تا چیزی را به چشم خود نبینند، باور نمی نمایند و برای همین همواره دل به خطر می زنند تا خودشان تجربه نمایند. حمید بریری و فرامرز پارسی از همین دست افراد هستند، آنها پای پیاده از لوت عبور نموده اند تا دست به ماجراجویی بزنند.
تجربه برخورد با دیوار سیاه
کشیت - ده سلم برای ما سفری پر از حادثه بود. این ماجراجویی را قبل از سفر به ریگ بزرگ ترتیب دادیم تا توانمان را محک بزنیم. روستای کشیت در قسمت جنوب شرق گلباف کرمان است و ده سلم هم در جنوب غرب نهبندان واقع شده است. ما در این مسیر 180کیلومتر پیاده روی داشتیم که مهیج ترین قسمت آن زمانی بود که در میانه راه با فریاد یکی از بچه ها متوجه توفان شنی شدیم که بی امان به سمت مان می آمد. آن سفر برای فرامرز پارسی و همراهانش تجربه جالب و البته خطرناکی بود؛ چراکه آنها به گفته خود در مقابلشان دیواره ای سیاه رنگ را دیده بودند که ممکن بود آخرین چیزی باشد که می توانستند ببینند دیواره سیاه از زمین تا آسمان کشیده شده بود.
در این نما شما می توانید در سینه برهنه کویر کلوتی را تماشا کنید که در اثر فرسایش آب و باد به وجود آمده است
چشم چشم را نمی دید. یک توده ماسه ای داشت هر لحظه به ما نزدیک تر می شد. تنها کاری که توانستیم بکنیم این بود که دست یکدیگر را بگیریم تا گم نشویم. بعد مسیرمان را از داخل توفان ادامه دادیم؛ چراکه اگر می نشستیم به طور حتم در شن فرو می رفتیم.
برای همین سرپرست گروه تا پیدا کردن یک پناهگاه، جلوتر از همه قدم برداشت در شرایطی که به سختی می شد چشم ها را باز کرد و سیستم جهت یاب را نگاه کرد. بقیه اعضای گروه هم پشت سر پارسی با چشمانی بسته به حرکتشان ادامه دادند. گروه کشیت در آن سفر به سلامت از توفان عبور کرد. گرچه این سفر، سخت و طاقت فرسا بود اما برای بچه های گروه انگیزه ای شد تا آنها کویرها و بیابان های صعب العبورتری را تجربه نمایند؛ بعد از این تجربه ها بود که ما ریگ بزرگ لوت را در برنامه آینده خود قرار دادیم و راهی آنجا شدیم.
اولین سفر به لوت
اولین ماجراجویی اعضای گروه کشیت در دل بیابان داغ و سوزان لوت آذرماه 85 کلید خورد. آن روز باد نسبتا شدیدی می وزید اما با این وجود اعضای گروه به سرپرستی فرامرز پارسی سفر پرمخاطره خود را آغاز کردند و پا به محلی گذاشتند که از قبل هیچ تجربه ای از آن نداشتند؛ البته این اولین سفر من و دوستانم نبود.
ما سفرهای زیادی به کویرهای ایران نموده بودیم اما ریگ بزرگ لوت یکی از سنگین ترین و مهم ترین برنامه هایمان بود که آرزوی رفتن به آنجا را از مدت ها پیش در سر داشتیم. فرامرز پارسی اینها را می گوید. او و گروهش تا امروز پیروز شده اند از منطقه ها کویری و بیابانی زیادی عبور نمایند. عروسان - طرود، ریگ جن و منطقه کشیت - ده سلم تنها چند نمونه از ماجراجویی های آنهاست. به این ترتیب گروه کشیت که در کویرنوردی های متعدد، تجربه به دست آورده بودند، برای عبور از کویر لوت روانه منطقه شوشکی شدند (محلی در جاده بم - زاهدان نرسیده به نصرت آباد).
اعضای تیم کشیت فرصت کمی برای استراحت داشتند و بیشتر راه می رفتند. آنها با ورزش کردن از خستگی پاهایشان کم کردند
شوشکی در کنار ریگ بزرگ لوت واقع شده است و گروه باید ماجراجویی اش را از آنجا آغاز می کرد؛ قرار بود حدود 140کیلومتر در ریگ بزرگ لوت پیاده روی داشته باشیم. برای همین وسایل موردنیاز را برداشته بودیم. .وزن کوله پشتی هایمان به 25 تا 30 کیلوگرم می رسید؛ این حرف ها را حمید بریری می زند. او هم یکی از کویرنوردان باتجربه است که سفرهای زیادی به منطقه ها کویری داشته.
او درباره کویرنوردی اش در لوت می گوید: مسیر حرکت ما ابتدا از غرب به سمت شرق بود؛ یعنی منطقه شوشکی به سمت ریگ یلان اما در ادامه مسیر حرکتمان از منطقه ریگ زنگی احمد که در شمال قرار داشت، به سمت شاهرخ آباد در جنوب تغییر کرد. کویرنوردان قرار بود این مسیر را در مدت 72ساعت طی نمایند. اعضای گروه در این ماجراجویی با شرایط سختی دست وپنجه نرم کردند تا جایی که آنها مرگ را در دل کویر به چشم تماشاد؛ چراکه در گرمای 46درجه سانتی گراد کویر، ذخیره آب گروه ته کشید و آنها مجبور شدند آب را سهمیه بندی نموده تا خودشان را به محل مناسبی برسانند.
سرما، گرما و مگس
گروه کویرنوردی کشیت تا قبل از این ماجراجویی منطقه ها کویری زیادی را درنوردیده بودند اما ریگ بزرگ لوت یکی از برنامه های طاقت فرسا و به یادماندنی گروه شد؛ ما درآن سفر تا ساعت چهار بعدازظهر یکسره حرکت کردیم و خودمان را به ابتدای ریگ رساندیم. از تپه های ماسه ای خیلی بلند عبور کردیم. با وجود کوله های سنگینی که همراهمان بود، فشار زیادی را تحمل می کردیم. گروه شب اول را در ریگ به صبح رساند و فردای آن روز یعنی چهار صبح حرکت خود را ادامه داد. بریری در ادامه می گوید: دمای هوا در شب خیلی کم می شد؛ تا جایی که از سرما نمی توانستیم بخوابیم روز دوم کویر چهره واقعی خود را به کویرنوردان نشان داد.
این هم بقایای به جا مانده از مارمولک بخت برگشته ای که از سر شیطنت مسیرش را گم نموده و از تشنگی تلف شده است. جسد او به شکل طبیعی مومیایی شده
آنها تا ساعت هشت صبح به سمت ریگ پیشروی کردند. حرکت آنها به علت وجود تپه های ماسه ای بلند، شیب های تند، چاله هایی که اختلاف سطح آنها به 100 تا200متر می رسید، گرمای 46 درجه ای هوا و کوله های 25 کیلوگرمی، کند شده بود. دمای هوا هر لحظه بالاتر می رفت از آنجا که هنوز به دل کویر نرسیده بودند، مگس ها هم به سراغشان آمده بودند؛ مگس ها دست از سرمان برنمی داشتند. خودمان هم نمی دانستیم آنها از کجا ما را پیدا نموده اند. آن قدر تعدادشان زیاد بود که مجبور شدیم صورت هایمان را با پارچه ببندیم گروه آهسته آهسته راهش را ادامه داد تا اینکه حدود ساعت نه صبح نیروی کویرنوردان تحلیل رفت. برای همین آنها ناچار یک سایبان درست کردند و به آن پناه بردند.
کویر پیروز شد
آن روز اعضای گروه تا ساعت سه بعدازظهر صبر کردند تا نفسی تازه نمایند. آنها قرار بود ظرف 72 ساعت از مسیر عبور نمایند اما هنوز نیمی از راه را نرفته بودند که جیره آبشان در حال تمام شدن بود. کویرنوردان آن روز تا ساعت شش بعدازظهر 15کیلومتر در ریگ پیشروی نموده بودند.
پارسی در این باره می گوید: طبق محاسباتمان از 160کیلومتری که باید می رفتیم، تنها 37کیلومتر پیشروی نموده بودیم. از طرفی هر نفر از 20 لیتر آبی که داشت هفت لیترش را نوشیده بود. با غروب آفتاب اعضای گروه تصمیم آخرشان را گرفتند؛ تصوری که از طلوع ماه در ریگ داشتیم، این بود که هوا کمی خنک تر گردد اما نه تنها هوا خنک نشد بلکه با طلوع ماه هوا گرم تر هم شد. در نتیجه شرایط را برای پیشروی مساعد ندیدیم و با همه کوششی که نموده بودیم، همان جا تصمیم به بازگشت گرفتیم.
به گفته سرپرست گروه کشیت، تنها چیزی که در کویر باعث وحشت انسان می گردد، اضطراب و دلهره تمام شدن جیره آب است؛ کویر هیچ ترسی ندارد. به نظر من جایی که آدم ها هستند ترس دارد. در کویر از موجودات ماورایی هیچ خبری نبود و تنها چیزی که نگرانمان می کرد، ترس از تمام شدن جیره آبمان بود.
شکست؛ پلی به سوی پیروزی
این شکست برای گروه کشیت تجربه گرانبهایی بود؛ چراکه آنها سه ماه بعد، یعنی در بهمن ماه با یک برنامه دقیق تر دوباره قدم به ریگ لوت گذاشتند؛ این بار هم از همان منطقه شوشکی وارد شدیم و تا رودخانه نخیله را که حدود 20 کیلومتر تا آنجا فاصله داشت، با خودرو طی کردیم. علاوه بر این با خود کیسه خواب هم نبردیم تا وزن کوله هایمان را سبک تر کنیم. هر نفر هم فقط 10 لیتر آب با خود برداشت. با تجربه ای که گروه به دست آورده بود، خوراک کویرنوردان در طول ماجراجویی آبدوغ و خیار معین شد به علاوه آنها پاهایشان را هم حنا گذاشته بودند تا پوست پایشان برای پیاده روی طولانی مقاوم تر گردد و دیرتر تاول بزند آنها تصمیم گرفته بودند یکی از ناشناخته ترین و گرم ترین نقطه های کره زمین را با پای پیاده جست وجو نمایند.
حمید بریری و فرامرز پارسی دوستان و همنوردانی هستند که لوت را با هم شکست دادند؛ آن هم ظرف دو روز
حمید بریری در این باره می گوید: در برنامه ریزی تازه قرار شد از ریگ عبور کنیم و به سمت جنوب یعنی به طرف شاهرخ آباد برویم. با بچه های کویرنورد بم هم هماهنگ کردیم که به دنبالمان بیایند؛ چراکه قرار بود در این ماجراجویی 64ساعت پیاده روی مداوم داشته باشیم.
اعضای گروه ساعت یک بعدازظهر حرکتشان را آغاز کردند. هدف آنها پیروزیت در این سفر بود از طرفی نمی توانستند شکست دیگری را قبول نمایند؛ مسیر را که تغییر دادیم شیب تپه ها کمتر شد. به همین دلیل توانستیم تا 12 شب 18کیلومتر پیشروی کنیم. روحیه خوبی داشتیم برای همین شب را در یک چاله ریگ خوابیدیم. اعضای گروه تا آن لحظه توانسته بودند قسمت سخت مسیر را پشت سر بگذارند. به گفته حمید بریری، بقیه مسیر شرایط بهتری داشت؛ چراکه راه مسطح می شد و کویرنوردان مجبور نبودند از شیب های تند و تپه های ماسه ای عبور نمایند.
دست ها و پاهای تاول زده
آن شب خیلی نخوابیدیم. کیسه خواب نداشتیم و سرما اذیتمان می کرد از طرفی طبق برنامه باید کویرنوردیمان را در ساعت 1:30 بامداد ادامه می دادیم. هوا نسبتا خنک و مسیر هم صاف بود. این بود که تا شش صبح بی هیچ توقفی حرکت کردیم. پاهایمان تاول زده بود و چشمانمان از خواب باز نمی شد اما آن قدر روحیه مان خوب بود که دوست داشتیم هرچه زودتر مسیر را پشت سر بگذاریم.
فرامرز پارسی، حمید بریری و دیگر دوستانشان هیچ وقت اولین ماجراجویی خود را در کویر لوت از یاد نمی برند، زمانی که مجبور بودند در دمای 40 تا 46 درجه از روی ریگ های سوزان کویر با جیره کم آبی که داشتند، عبور نمایند؛ خیلی وحشتناک بود؛ چراکه مجبور بودیم برای برگشت از همان شیب های تند بالا برویم. دست هایمان تاول زده بود. برای اینکه کمی خنک بشویم، مجبور بودیم ماسه ها را کنار بزنیم و بدنمان را به زمین بچسبانیم.
حالت تهوع و بی حوصلگی هم باعث شده بود که آب بیشتری مصرف کنیم. شرایط بدی بود. می خواستیم هرچه زودتر به جاده ای که از آن آمده بودیم، برسیم. ماجراجویی ناپیروز اول کویرنوردان باعث شد آنها با شرایط سخت زندگی در کویر بیشتر آشنا شوند و از همین تجربه ها برای پیروزیت در سفر دومشان استفاده نمایند.
حمید بریری قبل از ملحق شدن به گروه کشیت بارها به همراه گروه جیپ باز خود از کویر ریگ جن عبور نموده بود. این گزارش در شماره 30 مجله به چاپ رسید
و لوت مغلوب شد
وقتی کویرنوردان با تجربه های گرانبهایی که به دست آورده بودند برای بار دوم راهی لوت شدند، پیروز شدند در مدت 39ساعت از ریگ عبور نمایند. پیاده روی در شب، کاهش دمای هوا و کمتر خوابیدن در مسیر باعث شد گروه خود را به منطقه تخته عروس برساند ـ تخته عروس دشتی پوشیده از ماسه است که به خاطر زیبایی اش به این نام معروف شده ـ خاتمه کوشش و ممارست گروه نتیجه داد و آنها توانستند از مسیر معین شده عبور نمایند.
آنها بعد از پشت سر گذاشتن تخته عروس به دو تپه برخورد کردند که پوشیده از سنگ های درشت بود؛ خیلی عجیب بود. فقط این دو تپه پوشیده از سنگ های درشت بودند؛ در حالی که در منطقه ها اطراف سنگ کمتر به چشم می خورد. به این ترتیب اعضای گروه کشیت بعد از عبور از ریگ 50 کیلومتر دیگر هم در حاشیه کویر پیاده روی کردند و به رودخانه باتلاق مانندی رسیدند؛ بعد از این راهپیمایی طولانی وقتی به کنار رودخانه رسیدیم دیگر می توانستیم ردپای حیوانات را ببینیم.
دلمان برای تماشا مگس ها هم تنگ شده بود؛ چراکه حضور آنها نشانگر وجود حیات بود. وقتی به انتهای راه رسیدیم، یکی از هم نوردانمان به سمت پشه ای دوید و با خوشحالی فریاد زد: پشه! پشه. بنابراین اعضای گروه کشیت در خاتمه راه به همراه دوستانشان که از بم به دنبالشان آمده بودند به سمت شاهرخ آباد حرکت کردند. آنها باورشان نمی شد که ظرف دو روز و نیم پیروز شده بودند خودشان را به مقصد برسانند.
منبع: همشهری آنلاین