تور ارزان فرانسه: ، attraction، 10964، برج، ایفل، به جای برج ایفل، پاریس را با پل هایش بشناسید
به گزارش شهر ورزش، خیلی ها پاریس را با برج ایفل می شناسند؛ اما واقعیت این است که پل های این شهر با سرگذشت های جالب و مختلفشان شما را ترغیب می نمایند تا تمام شهر را از روی این پل ها نظاره کنید و محسور شوید.
با ما همراه باشید و با تور ارزان فرانسه از کشور عشاق دیدن کنید و در شهرهای پاریس، مارسی بگردیم و برج ایفل ، موزه لوور و دیگر جذابیت های این شهر زیبا را ببینیم
خانم Elain Sciolino، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز، از تجربه خود درباره پل های پاریس به ما می گوید. این بار با خبرنگاران به سفری رویایی به پاریس می رویم و با پای پیاده پل های قدیمی و نو این شهر عاشقان را می گردیم. متوجه خواهیم شد که نه تنها مجذوب کنندهیت پل ها کمتر از دیگر آثار تاریخی شهر نیست؛ بلکه زوایا و مناظری را به دست می دهند که هرگز فراموش نمی کنید.
گاهی که خواب، در تاریکی پیش از سپیده دم می خواهد مرا اغفال کند، به سمت پل Tournelle رهسپار می شوم؛ پلی 12 متری که جزیره ایل سن لویی (Ile Saint Louis) را به ساحل جنوبی (رود سن) وصل می نماید. در میانه پل می ایستم و رو به غرب، منتظر، نگاه می کنم. پشت سرم نتردام است که در تاریکی پنهان شده است.
آن قدر نگاه می کنم تا رنگ آبی تیره آسمان به آبی کم رنگ وسپس به خاکستری تبدیل می گردد. جزئیات ظریف معماری کلیسای جامع کم کم خود را نشان می دهند تا در نهایت، صبح زود، خورشید با رنگ های نارنجی و گرمش آن ها را استحمام می نماید.
قسمت پشتی نتردام ساخته اوژن امانوئل ویوله لو دوک است؛ معماری جوان که مسئول بازسازی کلیسای جامع در قرن 19 بود. البته اصلا شبیه به درب ورودی اصلی باشکوه نیست که سنگ های هزار ساله و حکاکی شده اش آن را به یکی از شناخته شده ترین تصاویر پاریس در جهان تبدیل نموده است.
حالا چشم انداز پشتی کلیسا با چند ماه قبلش بسیار فرق دارد. طی آتش سوزی بزرگ 15 آوریل 2019، کلیسا منار مخروطی اش را که ویوله لو دوک برپا کرد از دست داد و بخش هایی از سقف زیر داربست های حفاظتی نیز پنهان شدند؛ اما این ساختار همچنان شکوهش را از پشت درختان در شب نشان می دهد.
زمانی که به اینجا می رسم، تنها نیستم. روی یکی از ستون های بلند و محکم، در قسمت جنوب شرقی پل، مجسمه saint Genevieve ایستاده است. این قدیس قرن پنجمی به عنوان بانویی جوان به تصویر کشیده شده که دست هایش روی شانه های کودکی نهاده شده است که نماینده شهر است. Genevieve طی زندگی اش پیش بینی کرد که آتیلا و ایل مغولش پاریس را از کشتار جمعی و ویرانی نجات خواهد داد. پس از اینکه صحت گفتارش تایید شد، او را ناجی پاریس نامیدند. این روزها او تنها به درون آب می نگرد و احتمالا به من، انگار که نگهبان ساکت من است.
رود سن در سپیده دم آغاز به بیدار شدن می نماید. اولین قایق های تفریحی صبحگاهی به سمت پایین رودخانه حرکت می نمایند. پلیس رودخانه با قایق های بادی پرسرعتشان آغاز به گشت زنی می نمایند. کامیون های حمل زباله تلق تلوق کنان از کنار اسکله عبور و آشغال های به جای مانده از شب پیش را جمع می نمایند. سگ ها پارس می نمایند و کلاغ ها قارقار.
من روی پل Tournelle مکان و زمانی خاص پیدا نموده ام که پاریس را مال من می نمایند.
تمام آن تاملات اشتهایم را باز می نماید و از اینجا از کنار اسکله Left Bank آن قدر قدم می زنم تا به Le Depart Saint Michel، یک کافه 24 ساعته می رسم. اینجا مکانی توریستی است که باید در زمان ناهار و شام از آن اجتناب کرد. البته برترین مکان برای افرادی است که در پی املت و یک اسپرسو در ساعات شلوغ روز به همراه لذت بردن از جادوی پل Seine River در غروب می گردند.
اگر پاریس را با مطالعه پل هایش بشناسید، تلفیقی از تاریخ و معماری را به دست خواهید آورد.
35 پل روی گستره 12 کیلومتری، از یک گوشه پاریس به گوشه دیگر می فرایند؛ که از پل ملی آغاز می گردد و تا پل Garigliano، آخرین پل روی رودخانه ای که به دریا می ریزد ادامه دارد (اگر بلوار Peripherique، بزرگراهی بسیار مفید که دورتادور شهر را احاطه نموده و از روی رودخانه Charenton/Bercy و Saint Cloud/ Issy عبور می نماید را نیز در نظر بگیریم، شمار پل ها به 37 می رسد).
یونسکو 23 مورد از پل های رودخانه سن را جزو میراث جهانی اعلام نموده است، از پل Sully نزدیک کلیسای نتردام گرفته تا پل Lena نزدیک برج ایفل.
پل ها چنان خود را روی رودخانه ها گسترده اند که انگار برای رهگذران ژست می گیرند. هر یک از آن ها داستان، ساختار، هدف و ویژگی خود را دارند. چهار مورد از آن ها پل پیاده رو، دو پل مخصوص عبور قطارهای مترو، بیست و شش پل مخصوص موتورسیکلت ها و عابرین پیاده، سه مورد از آن ها هم برای اتومبیل ها و مترو یا تراموا و هم دارای پیاده رو برای عابرین هستند.
نام بعضی از پل ها نام پیروزی های فرانسه هستند. پل Bir Hakeim خاطره واحه لیبی را ـ جایی که نیروهای آزاد فرانسوی دو لشگر آلمانی را در سال 1942 منهدم کردند، زنده نگه می دارد؛ Lena و Austerlitz نام های پیروزی های ناپلئون هستند و Alma نام پیروزی جنگ Crimean است. باقی پل ها را بر اساس نام افراد نام گذاری نموده اند: یک پادشاه (Lois Philippe)، یک مهندس (Christophe Marie)، یکی از رئیس جمهورهای فرانسه (Charles de Gaulle) و یک رئیس جمهوری سنگالی (Leopold Sedar Senghor).
نقاشانی چون Matisse و Mont، و عکاسانی چون Willy Ronis و Henri Cartier Bresson را وادار کردند تا در آثار خود، نمایی از پل ها و انعکاسشان را در رودخانه آرام سن نشان دهند. چندین سال پیش، Richard Overstreet، نقاشی که در پاریس زندگی می کرد، یک دوربین پانوراما کرایه کرد و به مدت چندین ماه از پل ها و شکوه بلند و باریکشان عکس گرفت. او گفت:
پل ها برای من زنده شدند. آن ها به برترین مدل های هنری تبدیل شدند و هنوز و همواره سرزنده هستند و به برترین شکل روی رودخانه سن آرمیده اند.
پل ها حتی نام بعضی آهنگ ها را تداعی می نمایند. در آمریکا افرادی چون Doris Day ،Bing Crosby ،Eartha Kitt و the Kingston Trio همگی درباره رودخانه سن آواز خوانده اند. در سال 1955، Dean Martin، یکی از آوازهای فرانسوی متعلق به سال 1913، به نام زیر پل های پاریس را به یک اپرای فریبنده و بدون ابهام تبدیل کرد.
در کمدی عاشقانه Sabrina ساخته Billy Wilder در سال 1954، آدری هپبورن (AudreyHepburn) به هامفری بوگارت (Humphrey Bogart) از جادوی قدم زدن روی پل های پاریس می گوید:
تو نیمه گمشده ات را پیدا می کنی و هر روز با فنجان قهوه و روزنامه ات به آنجا می روی و به صدای رودخانه گوش می دهی.
در واقع فقط یک راه برای کشف پل های پاریس وجود دارد: پیاده روی. با یک جفت کفش مناسب می توانید در یک روز از شرق به غرب، از اولین پل به آخرین پل بروید و در میانه راه برای ناهار یکی از کافه های کنار پل را انتخاب کنید.
پلی که به افتخار سیمون دو بووار نام گذاری شد
پیشنهاد می کنم از پل های نو پاریس آغاز کنید؛ یک پیاده روی وسیع که در سال 2006 ساخته شد و نام فمینیست، رمان نویس و فیلسوف قرن بیستمی، سیمون دو بووار را روی آن نهادند. این پل پایین تر از کمربندی Peripherique نهاده شده است که از Charenton/ Bercy می گذرد. این پل نامتقارن و التقاطی، یک پل قوسی و معلق است که هیچ ستون یا تکیه گاه قابل تماشای در آن وجود ندارد. با این حال این پل روی یکی از وسیع ترین قسمت های رود سن نهاده شده است.
قلب پاریس همچنان Il de la Cite است، جزیره ای در وسط رودخانه؛ جایی که در زمان های دور پاریس در آن شکل گرفت. پل Arcole، نزدیک تالار شهر پاریس (Hotel de Ville) نهاده شده است؛ جایی که آخرین صحنه فیلم Somethings Gotta Give را که در سال 2003 ساخته شد در آن فیلمبرداری کردند. جک نیکلسون، در حالی که گمان می نماید چیزی را جا گذاشته از یک رستوران نزدیک تالار شهر بیرون می آید و وارد پل می گردد. یک آکاردئونیست چنین می نوازد: زندگی زیباست. یک قایق توریستی با چراغ های سفید از زیر پایش عبور می نماید. اشک در چشمانش حلقه می زند. برف آغاز به باریدن می نماید. خانم با تاکسی از راه می رسد تا اعتراف کند که هنوز دوستش دارد. نیکلسون به خانم می گوید: اگر حقیقت داشته باشد، زندگی ام تازه آغاز شده... من 63 سال دارم و عاشق شده ام - برای اولین بار در عمرم. حتی شگفت انگیزترین عشق ها در فیلم نیز، روی یک پل پاریسی شدنی می شوند.
همین نزدیکی ها، پل Saint Louis، جزیره سیته را به Ile Saint Louis کوچک تر وصل می نماید. این پل یک پل کوتاه و بی نقص؛ اما صحنه ای محبت آمیز برای موسیقی دان ها به خصوص آمریکایی هایی که جاز می زنند، تردستان، بازیگران و پانتومیم بازان است.
در غرب پاریس قدیمی ترین پل شهر با نامی متناقض نما وجود دارد: پل Neuf به معنای پل نو. این پل در نوک جزیره سیته و تقریبا در وسط رود سن در شهر نهاده شده است. پل نو با طراحی پیروزی و تکنولوژی قرن هفدهمی اولین پل در پاریس بود که به کلی از سنگ ساخته شد و به عنوان پیاده رو در اختیار مردم نهاده شد. علی رغم پل های دیگر، در حاشیه این پل دیگر هیچ خانه ای نبود تا چشم انداز را خراب کند. هنری چهارم با ساختن پل نو در هر دو طرف جزیره، پیوندی صمیمی و همیشگی بین پاریسی ها و مایه حیات شهر، یعنی رود سن، ایجاد کرد.
این پیوند همچنان وجود دارد. پشت مجسمه هنری چهارم روی پل، پله هایی وجود دارد که به زمین باریکی در غربی ترین نقطه جزیره سیته و میدان Vert Galant ختم می شوند. برخلاف بیشتر پارک های پاریس، این پارک در تمام طول شب به روی عموم باز است. زمانی که سطح آب رودخانه بالا می آید شاخه های بید مجنون که انگار در قلوه سنگ ها، نزدیک میدان کاشته شده اند، سطح رود سن را نوازش می نمایند. شما نیز می توانید جلو بیایید و آب را لمس کنید.
یک چهارم کیلومتر به سمت غرب، در نزدیکی لوور، پل Arts نهاده شده است؛ پلی با میله های چوبی و پیاده روی آهنین که موزه را به بنیاد فرانسه (Institut de France)، فرهنگستان فرانسه (Academie Francaise) در آن سوی رودخانه وصل می نماید. اینجا که توجه پیکنیک دوستان را به خود جذب می نماید، زمانی، جایی برای ابراز عشق عاشقان بود که قفل های فلزی به پل می بستند؛ اما این پل عابر بلند، ضعیف تر از آن بود که تاب این همه عشق را داشته باشد. شهر پاریس در کنار پل صف بستند و زوج ها به پل نو نقل مکان کردند و حصارها با پلاستیک های موج دار تعویض شدند؛ اما قفل های عشق همچنان در بعضی نقاط عجیب - بین حصارهای پل، روی تیرچراغ ها و روی حلقه های آهنی سنگین در امتداد رودخانه - جا مانده اند.
به سمت پایین رودخانه که برویم، ممکن است تاریخ دوستان مایل باشند که از پل کنکورد (Concorde)، که به میدان کنکورد (Place de la Concorde) و شورای ملی متصل می شوند، عبور نمایند. این پل در دوران انقلاب فرانسه ساخته شد که در ساخت آن از سنگ های باستیل ویران شده استفاده کردند. بر اساس گفته های (Radolphe Perronet)، مهندس پل:
تا مردم بتوانند برای همواره آن دژ قدیمی را لگدمال نمایند.
باشکوه ترین پل در پاریس
حالا نوبت باشکوه ترین پل پاریس است: پل الکساندر سوم یا Alexandre III؛ یک راستا رویایی که هتل Invalides را به شانزلیزه وصل می نماید. این پل را که برای نمایشگاه جهانی سال 1900 ساخته شد، به افتخار سزار روس، نیکولاس دوم نام نهادند. مجسمه های تمام قد و حوری های زیبا، در میانه پل، سر از جایگاه های خود بیرون آورده اند و به رودخانه نگاه می نمایند. چهلچراغ های طلا، فرشته هایی که بر شیپور می دمند، فرشتگان آسمانی که در حال رام کردن شیرها هستند، دلفین ها، ستاره های دریایی، غول های دریایی و پرندگان همگی در حالی شادی هستند. زیر پل، در Left Bank یک کافه شبانه به نام فاست (Faust) وجود دارد.
پل الکساندر سوم به قدری در پاریس نمادین است که وقتی شهردار، Anne Hidalgo، کمپینی برای ارتقای شهرش به عنوان محل برگزاری المپیک تابستانی 2024 ترتیب داد، یک تخته دایو 12 متری روی پل ساخت و راستای متحرک و معلق در کنار آن تعبیه کرد تا نمایش های ورزش های المپیکی را به نمایش بگذارد. در پشت این صحنه برج ایفل به صورت استراتژیکی برای یک قاب عالی برای عکاسی کاملا پیدا بود.
بعلاوه شهر پاریس روزانه میلیون ها دلار صرف روشن نگه داشتن سواحل رودخانه می نماید و به همین سبب است که در شب ها این پل شبیه گردنبندی نورانی است که به گردن سن انداخته شده است. این روشنایی ها نماینده دو مکتب مختلف در نورپردازی هستند: مکتب پاریس که همه چیز را حتی در روز، در گرما غوطه ور می نماید، و مکتب Lyon که از نورهای کوچک برای هایلایت کردن جزئیات و تاثیر بیشتر استفاده می نماید. دکوراسیون پل الکساندر سوم به شیوه نورپردازی Lyon اجرا شده است. بعلاوه طاق ها و لامپ های آویزان پل Bercy، مجسمه های روی پل Austerlitz و مدال های بزرگی که بر پل Change، به افتخار ناپلئون سوم حرف N را نشان می دهند نیز به همین سبک هستند.
Gary Zuercher، یک تاجر بازنشسته و یک عکاس قدیمی، به خاطر شکل پل ها در شب بسیار هیجان زده شده بود تا جایی که بیش از 5 سال از عمرش را صرف عکاسی های سیاه وسفید از پل کرد و آن ها را در یک کتاب 190 صفحه ای به نام درخشش پاریس منتشر کرد. از آنجا که پاریس در ماه های تابستانی تا ساعت 11 به طور کامل تاریک نیست، او بیشتر کارهایش را طی فصل زمستان به ثبت رسانده است. او می گوید:
من قصد داشتم جلال پل های پاریس را در مجذوب کننده ترین حالتشان در شب نشان دهم.
در طول روز قایق سواری بر رودخانه سن بسیار جالب است؛ اما در شب به سفرهای اکتشافی تبدیل می شوند. من بازتماشامایندگان را سوار یکی از قایق های Vedettes de Paris (یک تور قایقی) می کنم؛ زیرا اگر زود به مقصد برسیم می توانیم روی یکی از عرشه های بلند جا بگیریم. زمانی که قایق از زیر پل عبور کند، می توانیم ببینیم که چطور نورپردازی ها جزئیات قوس ها و فرشته ها را نشان می دهند.
راهنمای تورها در قایق ها به شما خواهند گفت که پل Marie پل عشاق است. داستان از این قرار است که اگر هنگام عبور قایق از زیر پل آرزویی کنید و آن را به شکل راز نگه دارید، برآورده خواهد شد. یک شب تابستانی دو دختر دانشجو را برای قایق سواری بیرون بردم. همان طور که به پل نزدیک می شدیم یک صدای ضبط شده خاطرنشان کرد: اگر در کنار کسی نشسته اید که دوستش دارید او را ببوسید و زیر پل آرزویی کنید سپس آرزوی شما برآورده خواهد شد. یکی از دخترها با اینکه نامزدش آن سوی اقیانوس بود چشمانش را بست و آرزو کرد.
پل ها، معشوقه هنرمندان
پل های باشکوهی وجود دارند که زمانی که انتظارش را ندارید در چشم انداز روبه رویتان ظاهر می شوند. یکی از آن ها که ارزش تماشا را دارند در خود پاریس نیست بلکه در نزدیکی شهر شتو (Chatou) در 16 کیلومتری غرب پاریس نهاده شده است.
من زمانی که یک عصر یکشنبه در حال پارو زدن در یکی از قایق های 100 ساله چوبی در سن، همراه با Kareen Sontag بودم آن را کشف کردم. کارین یکی از اعضای Sequana Association، یک کلوب قدیمی 30 ساله است؛ کلوبی که هدفش بازسازی و نمایش بعضی از مهم ترین قایق هایی است که بین قرن های 19 و 20 در رود سن در رفت وآمد بوده اند.
من می توانستم همچنان که کارین پارو می زد، صدای جیرجیر جایگاه ، تکان خوردن پارو در آب و جابه جا شدن آب به تندی و برخورد آن با قایق را بشنوم.
او می گوید:
شما در حومه پاریس نیستید؛ بلکه در جنگلی سبز هستید. به رودخانه و درختان سبزی که در دوردست ها سربرافراشته اند نگاه کنید و شما در 100 سال گذشته هستید.
او پارو زد از کنار کرجی های قدیمی و خانه قایقی هایی که به اسکله بسته شده بودند رد شد. پیش از آنکه از زیر یک تیر آهنی سه طاقی و پل سنگی راه آهن که زمانی قطار از آن عبور می کرد عبور کند ایستاد. کارین به من گفت که اینجا نماد مدرنیته در نقاشی ها و ادبیات بوده زیرا قطار وسیله ای بود که پاریسی ها در قرن 19 به وسیله آن به جوامع محلی کنار رودخانه می آمدند تا از لحاظات خود لذت ببرند.
پیر اوت رنوآر (Pierre Auguste Renoir) این پل را در سال 1881 نقاشی کرد. او در اثرش پل را پشت درختان بلوط با شکوفه های صورتی کشیده است. او این پل را دوباره در پس زمینه یکی از آثار معروفش در همین دوره به نام ناهار مهمانی قایقی کشید. گی دو موپاسان (Guy de Maupassabt) در داستان کوتاهش به نام Femme Fetale از این پل یاد نموده است. او صف قایق های پارویی را که در امتداد سن با سرعت می گذشتند چنین توصیف می نماید:
آن ها آن قدر می فرایند تا آنسوی پل قطار و در دوردست ها کوچک و کوچک تر می شوند.
این پل در اوایل قرن 20 روی کارت پستال ها به صورت سیاه و سفید چاپ می شد.
حق با کارین بود. من واقعا در جهانی 100 سال پیش بودم.
اگر برای سفر به فرانسه یا پاریس برنامه ریزی می کنید، برای کاهش هزینه های سفر و انتخابی مقرون به صرفه و آگاهانه، می توانید به یاری موتور جستجوی تور خبرنگاران، مقرون به صرفه ترین تور پاریس و تورهای فرانسه را پیدا نموده و تور مدنظرتان را از فروشنده های معتبر خریداری کنید.
منبع: کجارو / nytimes.com