تفال به حافظ 9 دی ماه 1400؛ اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد

به گزارش شهر ورزش، فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.

تفال به حافظ 9 دی ماه 1400؛ اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد

به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم

بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم

اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد

به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق

که در هوای رخت، چون به مهر پیوستم

بیار باده که عمریست تا من از سر امن

به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم

اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو

سخن به خاک میفکن چرا که من مستم

چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست

که خدمتی به سزا برنیامد از دستم

بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت

که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم

توضیح لغت: گنج عافیت: گوشه سرای ایمنی /خستم: مجروح کردم.

تفسیر عرفانی:

جز آنکه به واسطه عشقت دین و دانشم را از دست دادم، چه نصیب دیگری از عشقت بردم؟ مقصود او از این شعر این است که راهیان عشق در غم عشق دوست، عمر خود را به باد نیستی می دهند و پیوسته در آرزوی ملاقات او به سر می برند تا با فنای عمر خود به لقای او برسند.

تعبیر غزل:

از نعمت ها و بخشش های خداوند که به تو داده، به درستی استفاده کن و آن ها را به طور افراطی هدر مده. بکوش که همواره به خود متکی باشی و هیچ گاه دستت جلوی دیگران دراز نباشد و به آنان محتاج نشوی.

منبع: فرارو
انتشار: 29 بهمن 1400 بروزرسانی: 29 بهمن 1400 گردآورنده: mescitysport.ir شناسه مطلب: 644

به "تفال به حافظ 9 دی ماه 1400؛ اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تفال به حافظ 9 دی ماه 1400؛ اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید